کیک بی شمع - بانوی سراچه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























بانوی سراچه

همیشه حوالی نیمه شعبان دلم بد جوری میگیره
از اینکه اینقدر از اون سال تا این سال تغییر نکردم و انتظار نکشیدم و شیعه نبودم که باید یکسال دیگه هم بدون حضور فیزیکی صاحب مجلس جشن بگیریم.
از اینکه گاهی اینقدر درگیر حواشی جشن ها میشیم که یادمون میره اصلا واسه کی و چی داریم زحمت میکشیم.

زمانه ی میلاد هر کدوم از ائمه رو که توی مهد کودک جشن میگرفتیم با سیل سوالات رو به رو بودیم ، از سوالای فلسفی (!) گرفته تا سوالای سخت کودکانه ؛ توی میلاد هر امامی براشون توضیح می دادیم که« آدم بدا امام مهربونمونو به شهادت رسوندن ! شهادت یعنی اینکه ایشون رو که خیلی خوب بودن کشتن! اونایی که امام ما رو کشتن آدم های بدی بودن ! واسه همین نیستن که شمع تولدشون رو فوت کنن! »
ولی امان از نیمه های شعبانی که نمی تونستم بهشون بگم «عزیز دلم؛ امام مهربان ما به خاطر اینکه کسی منتظرش نیست نمی یاد ، چون کسی به یاد اون و به خاطر عزیزش دست از گناهش بر نمیداره نمیاد ، عزیز دلم امام مهدی ما زنده هستن ولی نه اینکه آدم بدا شهیدشون کرده باشن ،نه؛ حتی آدم خوبای دور و برمون هم ...»

 

پ.ن : تا نیمه شعبان خواهم نوشت ؛ فقط در ذیل نام او/


نوشته شده در یکشنبه 87/5/20ساعت 11:5 عصر توسط دها نظرات ( ) |


Design By : Pichak

Archive

Links

Specific

Design

دها
چند صباحی ست که بانوی این خانه نقلی هستم.هم اینک دانشجوی مرز و بومم نیز ام.و امیدم بر این است که بنده هم باشم.

Menu

Others